داستان عشق و د يوانگی
(¯`·.¸¸.·'تنهایی'·.¸¸.·´¯)
بی تو بودن یعنی تنهابودن

داستان عشق و د يوانگی

 

زمانهای قديم وقتی هنوز راه بشر به زمين باز نشده بود فضيلتها و تباهی ها دور هم جمع

شده بودند.

ذکاوت! گفت : بياييد بازی کنيمٍ ، مثل قايم باشک

 

ديوانگی ! فرياد زد:آره قبوله ، من چشم ميزارم

 

چون کسی نمی خواست دنبال ديوانگی بگردد همه قبول کردند.

 

ديوانگی چشم هايش رابست و شروع به شمردن کرد!!

 

يک..... دو.....سه ...

 

همه به دنبال جايی بودند تا قايم بشوند

 

نظافت خودش را به شاخ ماه آويزان کرد.

 

خيانت داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد.

 

اصالت به ميان ابرها رفت و

 

هوس به مرکززمين به راه افتاد

 

دروغ که می گفت به اعماق کوير خواهد رفت ، به اعماق دريا رفت !

 

طعم داخل يک سيب سرخ قرار گرفت.

 

حسادت هم رفت داخل يک چاه عميق .

 

آرام آرام همه قايم شده بودند و

 

ديوانگی همچنان می شمرد:هفتادوسه،...... هفتادو چهار

 

اما عشق هنوز معطل بود و نمی دانست به کجا برود.

 

تعجبی هم ندارد قايم کردن عشق خيلی سخت است.

 

ديوانگی داشت به عدد 100 نزديک می شد

 

که عشق رفت وسط يک دسته گل رز و آرام نشست

 

ديوانگی فرياد زد، دارم ميام، دارم ميام

 

همان اول کار تنبلی را ديد. تنبلی اصلا تلاش نکرده بود تا قايم شود!د

 

بعدهم نظافت را يافت و خلاصه نوبت به ديگران رسيداما از عشق خبری نبود.

 

ديوانگی ديگر خسته شده بودکه حسادت حسوديش گرفت و آرام در گوش او گفت :عشق در

آن سوی گل رز مخفی شده است.

 

ديوانگی با هيجان زيادی يک شاخه از درخت کند و آنرا با قدرت تمام داخل گلهای رز فرو کرد .

 

صدای ناله ای بلند شد .

 

عشق از داخل شاخه ها بيرون آمد، دستها يش را جلوی صورتش گرفته بود و از بين

انگشتانش خون می ريخت.

 

شاخه ی درخت چشمان عشق را کور کرده بود.

 

ديوانگی که خیلی ترسیده بود با شرمندگی گفت

 

حالا من چکار کنم؟ چگونه ميتونم جبران کنم؟

عشق جواب داد: مهم نيست دوست من، تو ديگه نميتونی کاری بکنی ، فقط ازت خواهش

 

می کنم از اين به بعد يارمن باش .

 

همه جا همراهم باش تا راه را گم نکنم .

 

واز همان روز تا هميشه عشق و ديوانگی همراه يکديگر به احساس تمام آدم های عاشق

 

سرک می کشند!

 



TEXT

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: دو شنبه 17 / 4 / 1398برچسب:داستان عشق و د يوانگی ,
ارسال توسط مسعود

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 37
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 177
بازدید ماه : 943
بازدید کل : 297738
تعداد مطالب : 220
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1



آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 37
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 177
بازدید ماه : 943
بازدید کل : 297738
تعداد مطالب : 220
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1

دریافت همین آهنگ

تعبیر خواب


فال حافظ



..

.

.

.

از ما حمایت کنید کد لوگوی مارو در وبلاگتون قرار بدید